سریالینو

ملک زاده نمی‌تواند به راحتی حضور در مراسم خواستگاری را بپذیرد. مهدعلیا نیز تمرد دختر را تاب نمی‌آورد و خشم او دامن جیران را نیز می‌گیرد. در حالیکه شاه با بحران زن‌ها در حرمسرا مواجه است، ننه آشوب اسراری را برای سیاوش افشا می‌کند….

سیاوش به ترکیه رفته تا سر از کار ستوده در بیاورد. غلام و مرتضی هم به دنبال سیاوش می‌روند تا پول مردم را از او پس بگیرند و خودشان را از مخمصه نجات بدهند. غلام و مرتضی بدون اینکه بدانند، قرار است مواد مخدری را که در لباس‌ها پنهان شده، از مرز رد کنند و به استانبول برسانند. اما این کار برای آن ها دردسرهای زیادی را به دنبال دارد.

بزرگترین کشف بشریت در راه است!

میرزا آقاخان از مهدعلیا ملک‌زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری می‌کند. ملک‌زاده که همچنان عزادار مرگ امیرکبیر است با مادر مخالفت می‌کند. تاجی به ملک‌زاده توصیه می‌کند تا از جیران بخواهد کمکش کند و شاه را ترغیب کند تا به میرزا آقاخان جواب رد بدهد، اما مگر به راحتی می توان سد راه مهدعلیا شد؟

غلام و مرتضی می‌خواهند سیاوش را پیدا کنند که پول های شرط بندی را از او پس بگیرند. آن ها با کمک ابی می‌فهمند سیاوش به استانبول رفته است و حالا باید راهی برای رفتن به ترکیه پیدا کنند...

در این قسمت از سریال محمدرضا علیمردانی، امیرحسین صدیق، حامد آهنگی، سیروس میمنت، علی اوجی، مجید واشقانی، علی مشهدی و مهران غفوریان به هنرمندی پرداخته‌اند.

جیران که توانسته حرفش را به کرسی بنشاند همراه شاه به اردوی شکار می‌رود، اما او برای شکار نیامده است. بدعت جیران در کاخ ولوله انداخته. عباس میرزا برادر ناتنی شاه، حاکم قم است ولی مادرش، خدیجه چهریقی، سودای پادشاهی پسر را در سر می‌پروراند…اما خواجه روشن کیست و سر در آخور چه کسی دارد؟…

غلام و مرتضی بدون اینکه بدانند ماموریتشان با شکست رو به رو شده، می خواهند سهمشان را از سیاوش بگیرند، اما او را پیدا نمی کنند. مسابقه اسب دوانی لغو شده و آن هایی که روی مسابقه شرط بندی کرده بوده اند، پولشان را می خواهند. پول های شرط بندی وارد حساب های بانکی غلام و مرتضی شده بوده است...

در این قسمت از سریال محمدرضا علیمردانی، امیرحسین صدیق، حامد آهنگی، سیروس میمنت، علی اوجی، مجید واشقانی، علی مشهدی و مهران غفوریان به هنرمندی پرداخته‌اند.

می خواهند خاتون را به سیبری بفرستند. خاتون نباید از ایران برود