سریالینو

آریا بدون گواهینامه سوار نیسان شد و حالا که تصادف شدیدی کرده چاره ای غیر از فرار ندارد. این طرف هم جمشید، بی خبر از همه جا به خانه سینما می رود تا جمشید هاشم پور را ببیند، ولی اتفاقات او را به مکان دیگری می کشاند.

هاله اشتباه بزرگی می کند و پدر و مادرش اسیر طلسم وروره می شوند. او برای نجات والدینش باید به همراه برادرهایش و سه عروسک به نام‌های نارگیل، لنگه و لیوه به سفری جادویی برود. سفری هیجان انگیز اما پر از اتفاقات جادویی و دلهره‌آور…

امیر بر خلاف قول و قرارهایی که با دختر دایی خود گذاشته است، دل به دختر دیگری می بازد. آشکار شدن این عشق، خانواده امیر را به تکاپو انداخته و ...

میدان سرخ داستان زنی تنهاست به نام شیدا (با بازی مهتاب کرامتی) که ناخواسته وارد بازی دهشتناکی می شود که توسط همسر او و یک تروریست خارجی شکل گرفته است. او برای نجات جان دخترش در معرض انتخاب میان عشق، انتقام و قدرت قرار می گیرد و با سه قاچاقچی مطرح و قدرتمند به نام های پاپ (حمید فرخ نژاد)، مبینی (علی مصفا) و مکین (سعید داخ) مدتی همراه می شود، غافل از آنکه پایان این بازی، خون بار خواهد بود.

داستان خانواده‌ای را در بستر تاریخ روایت می‌کند. داستانی که از ابتدای شهریور سال ۱۳۲۰ و در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین آغاز می‌شود و سرنوشت تحولات یک خانواده و یک سرزمین را به تصویر می‌کشد. تاریخ ایران با همه فراز و فرودهایش در زندگی همه ما جریان دارد و خاتون داستان زنی از زنان این سرزمین است که روزی روزگاری در ایران برای زندگی جنگیده‌اند.

پول هنگفتی در میان است. برای از بین بردن موانع و رسیدن به این ثروت، نقشه بی‌نقصی لازم است. نقشه‌ای ناب و پیچیده که اجرای آن، نیاز به یک آدمکش حرفه‌ای دارد. احتمالاً او باهوش‌ترین و بی‌رحم‌ترین است و …

جزیره مکان نیست، بهانه کشمکش بین آدم هایی ست که سرنوشت خود را در آن جستجو می کنند و دست مایه ست برای تلاش کسانی که تصمیم دارند از زندگی سهم بیشتری داشته باشند؛ آنها برای رسیدن به جزیره دست به هرکاری می زنند...

کمدی نیسان آبی جدیدترین ساخته منوچهر هادی است که در ژانر کمدی تولید شده است. هادی پس از آثار پرمخاطبی چون «رحمان 1400»، «آینه بغل»، «عاشقانه» و «دل» این‌بار سراغ خلق یه سریال کمدی جذاب رفته. نیسان آبی قصه جمشید و دوستش رضا است که از قضا باجناق هم هستند و با دو خواهر به نام زری و پری ازدواج کرده‌اند. جمشید علاوه بر زنش، دو عشق دیگر هم در زندگی‌اش دارد: جمشید هاشم‌پور و نیسان آبی اش. رضا نیز عاشق شعر و شاعری است. جمشید و رضا مدام درگیر اتفاقات ریز و درشت و جذابی می‌شوند.