سریالینو

سیاوش در بازگشت از پنج سنگ در کاروان‌سرایی اطراق می‌کند. همزمان کاروانی که سارای گرجی را به تهران می‌برند نیز سر می‌رسد. شب عده‌ای سارق به کاروان‌سرا حمله می‌کنند. سیاوش جان سارا را نجات می‌دهد اما خود زخمی می‌شود. جیران بیقرار است. او نمی‌خواهد به دربار شاه برود اما مگر کسی می‌تواند به درخواست شاه جواب رد بدهد؟….

در قسمت 20 نیسان آبی خواهیم دید که پدرام راهی برای برگشت نداشت و تصمیم گرفت همه چیز را بگوید ولی غافل از اینکه رشید به کمک دختر عمویش نقشه بدی برای او کشیده بودند.

در این رقابت جذاب و مفرح، تعدادی از چهره های مشهور هنری، ورزشی ، اجتماعی و... در یک اتاق در بسته برای ‏خنداندن یک دیگر رقابت می کنند.

«زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می خواهد. قلعه ای می خواهد که جان پناهش باشد. برای اولاد آدم هیچ قلعه ای محکم تر از عشق نیست. بدهید همه جا جار بزنند که: ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش، پادشاه شما عاشق شد…»

امیر و آتیه به آماده سازی کافه گالری ادامه می دهند. در همین زمان، امیر از نقشه پنهانی دایی اش خبردار شده و با علیرضا دچار اختلاف می شود و...

زمان اجرای نقشه دزدی فرا می رسد اما وقوع اتفاقاتی غیرمنتظره باعث می شود تا عملیات طبق برنامه پیش نرود. از سوی دیگر، تلما و سهیل دچار اختلاف می شوند و...

آریا بدون گواهینامه سوار نیسان شد و حالا که تصادف شدیدی کرده چاره ای غیر از فرار ندارد. این طرف هم جمشید، بی خبر از همه جا به خانه سینما می رود تا جمشید هاشم پور را ببیند، ولی اتفاقات او را به مکان دیگری می کشاند.

هاله اشتباه بزرگی می کند و پدر و مادرش اسیر طلسم وروره می شوند. او برای نجات والدینش باید به همراه برادرهایش و سه عروسک به نام‌های نارگیل، لنگه و لیوه به سفری جادویی برود. سفری هیجان انگیز اما پر از اتفاقات جادویی و دلهره‌آور…

امیر بر خلاف قول و قرارهایی که با دختر دایی خود گذاشته است، دل به دختر دیگری می بازد. آشکار شدن این عشق، خانواده امیر را به تکاپو انداخته و ...

میدان سرخ داستان زنی تنهاست به نام شیدا (با بازی مهتاب کرامتی) که ناخواسته وارد بازی دهشتناکی می شود که توسط همسر او و یک تروریست خارجی شکل گرفته است. او برای نجات جان دخترش در معرض انتخاب میان عشق، انتقام و قدرت قرار می گیرد و با سه قاچاقچی مطرح و قدرتمند به نام های پاپ (حمید فرخ نژاد)، مبینی (علی مصفا) و مکین (سعید داخ) مدتی همراه می شود، غافل از آنکه پایان این بازی، خون بار خواهد بود.