سریالینو

کسری به سپیده ابراز علاقه می‌کند. پدر بهداد شخصی را مامور می‌کند تا خانه آبان را زیر نظر بگیرد و...

خانواده‌ بهداد هنوز با غم از دست دادن او کنار نیامده و به دنبال جسدش می‌گردند. در این میان، بهداد بعد از ضربه ای که به سرش وارد شده، دچار فراموشی موقت شده و...

بهداد می‌میرد. همه چیز برای او و اطرافیانش تمام می‌شود. او اما مدتی بعد در خیابان‌های تهران به دنبال خون می‌گردد، خونی برای عقرب...

بهداد پس از بازگشت از مرگ، به دنبال خون، خیابان ها را جستجو می‌کند. از سوی دیگر، بدهی ماکان باعث می‌شود آبان به دردسر بیفتد و...

مارال ویران و درمانده به سراغ حاتم می رود و علاوه بر رسوا کردن خود به او می گوید که در قبال هاتف چه تصمیمی گرفته است...حاتم با شنیدن خبری که مارال به او می دهد به هر شکلی که شده می خواهد از زندان خارج شود تا از فاجعه پیش رو جلوگیری کند ...

«هاتف» و «حاتم» دو برادر از یک خانواده سرشناس ساکن سیاهرود هستند. حاتم پسر ارشد خانواده دلداده پرستار بچه‌اش، «مارال» است. در حالی که هنوز ابهامات زیادی در رابطه با سرنوشت زن سابقش در میان اهالی سیاهرود وجود دارد. مارال می‌فهمد جان برادرش در خطر است. حاتم در پی کمک به مارال و پیگیری ماجرا متوجه می‌شود داستان برادر او به برادر کوچک خودش هاتف که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده، گره خورده است. با بازگشت هاتف به سیاهرود، دو برادر درگیر موقعیت پیچیده عاشقانه‌ای می‌شوند كه خروج از آن ممكن است آنها را تا مرزهای غریبی از عشق و نفرت بكشاند...

«هاتف» و «حاتم» دو برادر از یک خانواده سرشناس ساکن سیاهرود هستند. حاتم پسر ارشد خانواده دلداده پرستار بچه‌اش، «مارال» است. در حالی که هنوز ابهامات زیادی در رابطه با سرنوشت زن سابقش در میان اهالی سیاهرود وجود دارد.

در گیرودار مراسم ختم و عزاداری، خبری از محل هاتف و مارال به حاتم می‌رسد. او سراسیمه به دنبال آنها می‌رود اما در لحظه آخر تصمیمی عجیب می‌گیرد

هاتف برای تلافی کاری که حاتم با او کرده، به سراغ مارال می‌رود و رازی را درباره مرگ یونس با او در میان می‌گذارد که مارال را دیوانه‌وار و جنون زده به سراغ حاتم می‌فرستد و ...