سریالینو

علی كه با شنيدن خبر مرگ بچه‌ نازی شوكه شده پيش نازی می‌رود و حالا بايد واقعيت را به او بگويد، اين در حاليست كه زن جوانی كه دنبال علی می‌گردد سراغ آلما می‌رود…

دل من چون به عشق مایل شد عشق در گردنش حمایل شد…

زن جوان مرموزی به دنبال علی می‌گردد و در مسیر جستجوی زن به سراغ بی‌بی و مریم که گویا او را می‌شناسند می‌رویم. از طرفی علی که قرار است برای پیدا کردن ردی از بچه های نازی خودش را به عنوان دوست شوهر سابق نازی جا بزند، خودش را برای اجرای نقش جدید آماده می‌کند تا اینکه..

سیاوش با سودای انتقام به سوی ایران رهسپار است. اتحاد خواتین حرمسرا به ثمر می‌نشیند و حالا در غیاب صدراعظم فرصت مناسبی است تا نقشه کفایت خاتون اجرا شود…

‎علی در نهايت موفق می‌شود خودش را به آن طرف ديوار برساند و بعد از تجديد گريم صبح زود به همراه مرتضی به بخش وی آی پی برمی‌گردند و به جستجويشان ادامه می‌دهند. آنها كه حالا تقريبا همه جا را گشته‌اند مطمئن می‌شوند مردی كه دنبالش می‌گردند آنجا پنهان نشده و می‌خواهند برگردند كه ...

جیران بار دیگر سوگوار مرگ پسرش است و در همین حال صدراعظم با شکوه‌السلطنه پیمان جدیدی می‌بندد… آیا جیران آرام می‌نشیند؟

علی و آلما در نقش يك زن و شوهر ميانسال سراغ زوجی كه می‌خواستند پدرشان را به بخش وی آی پی ببرند، می‌روند و موفق می‌شوند آن ها را منصرف كنند و در نهايت مرتضی به همراه علی برای پيدا كردن فرد مورد نظرشان وارد خانه سالمندان می‌شوند.

آیسان اسیر دست مامور داعشی است. ابوخالد نزدیک است. دیاکو فرصتی برای نجات آیسان و بقیه ندارد. راه نجات از دل آتش و خون می‌گذرد...

سیاوش برای انتقام رهسپار ایران می‌شود. صدراعظم زیرکانه به بهانه ولیعهدی پسر جیران با مخالفین خود تسویه حساب می‌کند و سایه مرگ بار دیگر بر این دربار پرآشوب گسترده می‌شود.

علی و مرتضی برای ورود به بخش وی آی پی بايد نقش دو پيرمرد را بازی كنند و سراغ دوست گريمورشان آرش می‌روند تا اينكه…