سریالینو

دیاکو نگران است و همچنان تماس می‌گیرد اما آیسان پاسخگو نیست و می‌خواهد کار را تمام کند. دیاکو مایوس تماس را قطع می‌کند. او خودش و موحد را مقصر می‌داند تا اینکه …

سپردن اسرار گذشته به خاک هیچگاه مانع افشای آن نمی‌شود و روزی این رازها از خاک سر در می‌آوردند.

علی و مرتضی، دو بازیگر مستعد تئاتر كه در سالن نمایش متروكه‌ای زندگی می‌كنند برای رسیدن به رویاهایشان وارد ماجراهایی پیچیده می‌شوند.

آیسان توسط ام‌عبیده تحت فشار است تا به نکاح با ابوخالد تن دهد. ام‌عبیده می‌داند از چه حربه‌ای باید استفاده کند!

بهمن حالا بیشتر از چیزی که باید می‌داند، این برای رشید و ناهید که رازهای زیادی دارند خطرناک است. رشید و ناهید تصمیم بزرگی می‌گیرند.

عیش شاه دیری نمی‌پاید و تند باد حوادث از پی هم می‌رسند. جنگ هرات، محاصره نظامی بوشهر…. شاه نیاز دارد تا میرزا آقاخان کشور را از این مخمصه برهاند. کفایت خاتون هم برای خلاصی به او نیاز دارد…میرزا آقاخان مرد مصالحه است….

آیسان حالا در شرایطی قرار دارد که تنها راه نجاتش به بن بست خورده، چه ژاکان زنده بماند چه نماند!

چالش‌ها در خانواده فرشباف به اوج‌ می‌رسد و تنها کسی که می‌تواند به داد این خانواده برسد ابریشم است، این تصمیمی است که ابریشم می‌گیرد.

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال ‌و گذشت اختر و کار آخر شد آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد… جیران به کاخ برمی‌گردد…